حکمت اول (The First Wisdom)

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول (The First Wisdom)

اگه حوصلشو نداری بیخیالش شو ... وبلاگو نمیگم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

خودکفایی

 

امروز از یک برنامه در تلویزیون که البته با مجری گری نادر طالب زاده بود کلی تعریف و تمجید از شهید چمران دیدم و شنیدم و این که چه شخصیت مهم و تاثیرگذاری بوده. وقتی در مورد این شخصیت به مطالعه می پردازیم همه به فعالیت های گسترده ی وی و تاثیرگذاری عمیق وی اذعان خواهیم داشت. البته که نه یک و نه دو بلکه دلایل بسیاری موجب پدید آمدن چنین شخصیتی شدند اما نکته ی دیگر که نگارنده بدان توجه خواهد کرد تحصیلات خارج از کشور این شخصیت است. گمراه نشوید. مسئله چمران نیست. مسئله این است که «کسب علم از غیر» چگونه و چقدر بر انسان ها و تاثیرگذاریشان می افزاید. مثلا بزرگترین فیلسوف فلسفه ی اسلامی ما که ابن سینا می باشد نیز کاملا ارتباط زیادی با فلسفه ی ارسطویی (کسب علم از غیر) داشته است. نیما یوشیج، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که مرز های شعر فارسی را جابجا کرده و زیبایی نوینی را با انقلابی در موسیقی واژگان و مفاهیم شعر ایجاد کرده اند نیز از تحصیل کردگان غرب (چه مستقیم و غیر مستقیم) بوده اند. سرتان را به درد نیاورم و لزوما نمی خواهم فقط در حوزه ی فکر و فرهنگ مثال بیاورم لذا برای مثال این توجه هم گزاف نیست که اگر حتی می بینیم که پیشرفت فوتبال کشورمان در این زمانه جایی پیدا کرده است شاید حضور دو تن از مربیان خارجی (برانکو ایوانویچ و کارلوس کیروش) علیرغم تمام کاستی ها و حواشیشان بی تاثیر نبوده است. حتی اگر قبول کنیم که تفاوت و پیشرفت در هر حالتی و در هر شرایطی اجتناب ناپذیر است ولی وقتی که «کسب علم از غیر» مشاهده می شود تفاوت ها و پیشرفت ها بنیادین تر، اساسی تر، موثرتر و چشمگیرتر به نظر می رسند.

 

 

 

وقتی انسان خود را معرض مواجهه با دیگران قرار می دهد قطعا یا مورد نقد قرار می گیرد و یا با روش ها و تفکرات و ایده های جدید مواجه می شود. در واقع انسان زمانی که با فرهنگ های متفاوت و تفکرات متفاوت قرار گیرد هر چقدر هم که تصور «خودکفایی» داشته باشد ولی این «عدم کفایت» را در برطرف سازی عیوب و محقق ساختن راه پیشرفت در منابع «خودی» خواهد دید. البته ممکن است این موضوع مطرح شود که بالاخره ما به چنین خودکفایی ای خواهیم رسید ولی باید مفهوم زمان را درک کنیم. گاهی ما پتانسیل رسیدن به آینده را نمی توانیم تماما در خود بیابیم و نیاز به غیر خودی برایمان مطرح می شود. توجه شود که وقتی از پتانسیل رسیدن به آینده صحبت می کنیم اولا از آینده ای حرف می زنیم که خودمان بتوانیم در آن باشیم و ن اینکه در آن منقرض باشیم و دوما اینکه منظور از این پتانسیل نه فقط داشتن مواد اولیه و منابع ارزشمند مادی است بلکه دارا بودن فرهنگی غنی است که اولا بتواند با تحقیق و مشورت، ساختاری سیاسی مناسب ایجاد کند و سپس این ساختار سیاسی مناسب، انسان های مناسب را که در این فرهنگ غنی رشد کرده اند، پیدا کرده و از صداقت و علم و مهارت آن ها استفاده کرده تا بتواند از منابع مادی موجود بهره گیرد. لذا وقتی از پتانسیل رسیدن به آینده صحبت می شود منظور پتانسیل تمامی مواردی است که انسان را می تواند به آینده برساند.

 

 

 

 

 

 

هر چند این را نیز باید در نظر گرفت که جدای از این بهره مند بودن از این پتانسیل بایست روش های مطلوب برای به فعلیت رساندن چنان پتانسیل هایی را نیز در خود یافت. لذا هر چه بیشتر به مفهوم «خودکفایی» که معادل با یک) دارا بودن پتانسیل رسیدن به آینده و دو) بهره مند بودن از روش های مطلوب برای به فعلیت رساندن این پتانسیل یا پتانسیل ها می باشد نظر می افکنیم مفهوم خودکفایی به شدت به سمت غیر واقعی بودن میل می کند. در واقع کجا می توان ملتی یافت به معنی و معادل توصیف شده خودکفا باشد؟! خیلی واضح تر بگوییم: اصلا فلسفه ی زندگی اجتماعی و یا اجتماعی بودن انسان غیر از عدم خودکفایی انسان است؟؟؟ و ...

 

 

 

 

 

در واقع اگر خوب به تاریخ انسان بنگریم متوجه می شویم که انسان ها تشکیل اجتماع دادند چرا که در رفع نیاز های خود به صورت فرد-فرد ناتوان بودند. از طرفی رفته رفته انسان ها در جامعه های گوناگون نیز به خودکفایی نرسیده و احساس نیاز به ایجاد روابط بین الملل کردند. در واقع تک تک این جوامع نیز نتوانستند تمام نیاز های انسانی را برآورده کنند و لذا نیاز بود تا انسان ها بتوانند با جوامع دیگر نیز تبادل داشته باشند. تفاوت سیر اندیشه در جوامع گوناگون منجر به پیدایش علوم و مکاتب فکری متنوع در فرهنگ ها و جوامع مختلف شده و انسان نه صرفا برای رفع نیاز های مادی بلکه حتی برای رفع نیاز های معنوی خود نیز به تبادلات اندیشه و فرهنگ نیازی بس اساسی تر از نیاز های مادی داشته است و لذا خودکفایی از اساس مفهومی غیر انسانی می باشد. به عبارتی خودکفایی دیواری است میان خود و غیر خودی (و مشخص نیست که «خود» به معنای حقیقی چیست!). هر چه این دیوار ها کمتر باشند انسان ها فرصت شکوفایی بیشتری خواهند داشت و به آینده نیز امیدوار تر می شود. البته با محدود کردن دامنه ی موضوعیت خودکفایی می توان این مفهوم را معنادار کرد ولی بحث بر سر تصوری کلی است از تاثیر گذاری این مفهوم در انسان ایجاد می شود. در واقع زمانی که از چپ و از راست در گوش هایمان ندای خودکفایی سردهند ممکن است انسان ها چنین تصور کنند که این مفهوم به وسیع ترین معنای خود ممکن و طبیعتا مطلوب است. چرا که دقیقا وضعیت شرایط اجتماعی ایران گواهی این مدعا است.

 

 

 

 

 

 

در آخر می بایست گفت باید متوجه بود که اگرچه ممکن است در مقطع یا مقطع هایی سیاست هایی از جهت اتکا به خود صورت گیرد ولی آنچه مهم است سیاست کلانی است که باید در جهت همگرایی وضع شود نه در جهت خودکفایی ایجاد شود و متعاقبا موجب امر «خودی و غیر خودی» و نهایتا واگرایی شود. در وضع حاضر ما انسان ها بیش از پیش به یکدیگر نیاز داریم. البته برای تحقق این امر نباید شرایط بردگی را قبول کرد ولی باید این مهم را در نظر گرفت که این نیاز باید ما انسان ها را به گفت و گو بر سر شرایط «برد-برد» که معامله ای است پایدار در شرایط «انسان-انسان» (بجای «برده-ارباب») بیشتر ترغیب کند نه اینکه از آن دور تر کند. امید است هر چه زود تر درک چنین مفهومی توسط اکثر جوامع و همچنین تک تک افراد جامعه بالاخص جامعه ی ایرانی، ما را قبل از از دست دادن «پتانسیل برای گفت و گو» یاری کند.

 

 

 

پ.ن: یکی از دوستان وقتی این مطلب رو دید از یکی از اصول جالب در اقتصاد سخن گفت به نام مزیت نسبی که در این جا لینک مرتبط برای دسترسی به چیستی این اصل گذاشته می شود که علاقه مندان بتوانند در شکلی دقیق تر در مورد خودکفایی تامل ورزند. 
 
  • Reality Dreamer

استقلال

خودکفایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی