حکمت اول (The First Wisdom)

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول (The First Wisdom)

اگه حوصلشو نداری بیخیالش شو ... وبلاگو نمیگم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب با موضوع «مطالب فلسفی-تحلیلی :: عقیدتی :: دینی» ثبت شده است

قیام عاشورا؟!

چند سال پیش بود که به این نکته توجه کردم که همیشه قبل از کلمه ی عاشورا کلمه ی قیام به معنای انقلاب میاد. همچنین دقت کردم که اصولا این وجهه از عاشورا که حسین بن علی بر ضد یزید و حکومت طاقوتی خودش قیام (انقلاب) کرد خیلی مورد توجه بوده. ولی وقتی به این نکته هم دقت کردم که اصولا هیچ امامی (ظاهرا غیر از امام حسین) هیچ انقلابی هم نکرده برام خیلی جالب شد. در واقع اصلا برام سوال شد که آیا امام حسین انقلاب کرد؟! یا حتی اگر هم واقعا انقلاب کرده چرا بین تمامی امامان به امام حسین و قیام وی بیشتر توجه می کنیم؟! آیا اشارات مراسم های عزاداری به زجری که این اشخاص کشیده اند و یا احساس همدردی با این اشخاص اصولا دردی را دوا می کند؟! آیا این زجر ها و مصیبت هاست که حسین را «امام حسین» ساخته است؟!! آیا این زجر ها و مصیبت ها بر انسان های دیگری در طول تاریخ وارد نشده است؟! آیا این ادعای ضد دین ها که امام حسین برای کسب حکومت و قدرت به کوفه حرکت کرد صحیح است یا خیر؟! و هزاران سوال و مسئله ی دیگر.

اسلام برای حج؟

حج رفتن یکی از باید های مناسک دین اسلام به حساب می آید که البته شرط و شروط خاصی دارد و بر هر مسلمانی در هر شرایطی واجب نیست. ولی آن چه که این مطلب بدان خواهد پرداخت نه شرایط وجوب حج بر مسلمانان است و نه فلسفه ی حج به طور مبسوط و مفصل. این مطلب همچنین حوادث اخیر در مراسم حج را نیز مدنظر قرار نخواهد داد. این مطلب سعی دارد از منظری درون دینی و البته تاریخی-سیاسی به این فرع دینی دوباره بنگرد و این پدیده را با توجه به شرایط حال حاضر ارزیابی کند.

مشروعیت غدیر خم و مقبولیت یار غار

اتفاق و واقعه ی غدیر خم یکی از آن اتفاق های مهمی است که شیعیان از آن برای محق بودن و مستحق بودن علی برای خلافت بعد از پیامبر استفاده می کنند. این اتفاق به تعبیری ارائه ی نوعی مشروعیت است که علی را بعد از پیامبر به عنوان خلیفه در نظر می گیرد. ولی آیا این دلیل به تنهایی موجب می شود که مردم علی را خلیفه ی خود بعد از پیامبر ببینند؟ جریان تاریخی که عکس این مطلب را نشان می دهد. لذا در این مطلب صدق مدعای مشروعیت خلافت علی و نگاهی شیعی (بدین معنی که سیره ی علی را جزئی از دین یا تفسیر و مصداقی از دین در نظر می گیریم) را پیش فرض می گیریم و در این حین بررسی خواهیم کرد که از نظر سیاسی چه عامل مهمی به این شرع الهی ارجحیت پیدا کرد.

وقتی همه چیز نسبیه ...

خیلی دوست داشتنیه اگه باور کنیم که همه چیز نسبیه. این دوست داشتنی بودن از ساده بودن میاد. چون وقتی همه چیز رو نسبی فرض کنیم دیگه لازم نیست نظر دیگران رو بدونیم. وقتی همه چیز رو نسبی فرض کنیم می تونیم بی خیال همه چیز بشیم و هر کاری دلمون بخواد بکنیم و وقتی کسی بهمون گفت که مثلا این کارت اشتباه بود می تونیم جوابشو اینطوری بدیم که «هر کسی می تونه هر کاری بکنه؛ همه چیز نسبیه، حقیقتی وجود نداره و درست و غلط کاملا نسبیه». در ادامه ی نظریاتمون می گیم که «اگه فکر می کنی که فلان کار یا فلان نظر درسته یا غلطه این نظر توئه و به اندازه ی تمام آدم هایی که تو دنیا وجود دارن درست و غلط وجود داره و ...». راستشو بخواین چنین استدلال و منطقی خیلی به آدم می چسبه. چون خیلی راحت و ساده است. پیچیدگی های فلسفی نداره و کلا باحاله. ولی سوال من این جاست که 

تقلید

ضرب المثل معروفی بین ما ایرانیان رواج دارد بدین مضمون که:«تقلید کار میمونه، میمون جزو حیوونه». این ضرب المثل متوجه این مفهوم است که تقلید کردن کاری است حیوانی که در خور شان انسان نیست. لذا سوالاتی این چنین بوجود می آید: آیا به راستی تقلید کردن شان انسانی انسان را پایین می آورد؟ بین تقلید کردن و «همرنگ جماعت شدن» چه ارتباطی وجود دارد؟ رابطه ی بین تقلید و الگو برداشتن چیست؟ آیا می توان تقلید نکرد؟ مرجع تقلید در دین اسلام نسبت به این موضوع چه جایگاهی دارد؟ و ... برای جواب دادن به این سوال ها ابتدا معنای تقلید را بررسی خواهیم کرد و همچنین در این مطلب سعی خواهد شد که بطور کلی جواب سوال های بالا داده شود (چرا که مثلا پرداختن به مسئله ی مرجع تقلید در اسلام بحثی بسیار تخصص تر است).

قطار سه

«سلسله مطالب قطار، نه به هدفِ به اشتراک گزاریِ مفهومی خاصی از سوی نویسنده و نه به هدف روشن کردن مطلبی انسانی است. این مطالب صرفا دیالکتیکی یک طرفه و خود محورانه است که در ابتدای آن واقعا خود نویسنده نخواهد دانست که پایانش چه خواهد بود. این مطالب تخلیه ی آنی ذهنی نویسنده است و یکی از دغدغه های فلسفی وی را تشریح خواهد کرد. البته همه ی این ها بدین معنی نیست که این مطالب سودمند و روشنگر نخواهند بود. همچنین توصیه می شود که مخاطبانی که می خواهند این مطالب را دنبال کنند باید مطالب را به ترتیب شماره ها بخوانند. بدین معنی که اگر کسی بخواهد مطلب قطار دو را بدون در نظر گرفتن مطلب قطار یک بخواند، ممکن است بعضی مطالب در نظرش گنگ و نامفهوم آید.»

قطار دو

«سلسله مطالب قطار، نه به هدفِ به اشتراک گزاریِ مفهومی خاصی از سوی نویسنده و نه به هدف روشن کردن مطلبی انسانی است. این مطالب صرفا دیالکتیکی یک طرفه و خود محورانه است که در ابتدای آن واقعا خود نویسنده نخواهد دانست که پایانش چه خواهد بود. این مطالب تخلیه ی آنی ذهنی نویسنده است و یکی از دغدغه های فلسفی وی را تشریح خواهد کرد. البته همه ی این ها بدین معنی نیست که این مطالب سودمند و روشنگر نخواهند بود. همچنین توصیه می شود که مخاطبانی که می خواهند این مطالب را دنبال کنند باید مطالب را به ترتیب شماره ها بخوانند. بدین معنی که اگر کسی بخواهد مطلب قطار دو را بدون در نظر گرفتن مطلب قطار یک بخواند، ممکن است بعضی مطالب در نظرش گنگ و نامفهوم آید.»

قطار یک

«سلسله مطالب قطار، نه به هدفِ به اشتراک گزاریِ مفهومی خاصی از سوی نویسنده و نه به هدف روشن کردن مطلبی انسانی است. این مطالب صرفا دیالکتیکی یک طرفه و خود محورانه است که در ابتدای آن واقعا خود نویسنده نخواهد دانست که پایانش چه خواهد بود. این مطالب تخلیه ی آنی ذهنی نویسنده است و یکی از دغدغه های فلسفی وی را تشریح خواهد کرد. البته همه ی این ها بدین معنی نیست که این مطالب سودمند و روشنگر نخواهند بود. همچنین توصیه می شود که مخاطبانی که می خواهند این مطالب را دنبال کنند باید مطالب را به ترتیب شماره ها بخوانند. بدین معنی که اگر کسی بخواهد مطلب قطار دو را بدون در نظر گرفتن مطلب قطار یک بخواند، ممکن است بعضی مطالب در نظرش گنگ و نامفهوم آید.»

تحلیل و نقد سه دیدگاه

داستانی قرآنی در مورد کوه سینا وجود دارد که در موردش چندین شاعر اظهار دیدگاه کرده اند. تحلیل، مقایسه و نقد این چند دیدگاه خالی از لطف نمی باشد و بلکه به نظر نویسنده بسیار آموزنده است. ابتدا داستان را به طور خلاصه وار و به زبانی ساده مطرح می کنیم.

 

آمده است که چون موسی به وعده گاه آمد گفت:«خداوندا، خود را به من بنمای تا تماشایت کنم». و خداوند فرمود:«هرگز مرا نخواهی دید؛ ولی به کوه (=کوه سینا) نگاه کن. اگر برجای خود قرار گرفت به زودی مرا خواهی دید». و خداوند کوه را متلاشی ساخت و موسی مدهوش بر زمین افتاد.

 

تقوا

وقتی تو دبیرستان سر درس هایی مثل دینی بهمون گفته می شد که هیچ چیز باعث تفاوت انسان ها نمیشه مگر تقوا، با خودم می گفتم یعنی چی؟ بعد یادمه اصولا ملاها و معلمای دینیمون از تقوا به عنوان انجام کار نیک، از دستورات خدا پیروی کردن و ... یاد می کردن. وقتی دقیق تر می شدی می گفتن تقوا یعنی پرهیزکاری. ولی اصلا پرهیزکاری یعنی چی؟ ما خیلی موقع ها فقط لغات رو غرغره می کنیم. همه می دونیم پرهیزکاری یعنی چی ولی نمی دونیم پرهیزکاری یعنی چی. همه می دونیم باید تقوا داشته باشیم ولی نمی دونیم تقوا داشتن یعنی چی. و تو این مطلب قراره مباحثی مربوط به تقوا قرار بگیره ولی نه لزوما تقوای دینی یا تقوای اسلامی. قراره مثلا بفهمیم که آیا سقراط انسان با تقوایی بوده یا نه. قراره بفهمیم که برتراند راسل، فیلسوفی که خیلی تلاش کرد که ثابت کنه خدا وجود نداره و کلا فیلسوفی مخالف دین (الهی) بود، آیا تقوا داشته یا نه. و قرار نیست مثالی بررسی بشه. قراره فلسفه ی تقوا مشخص بشه.

درد ضربت

یکی از مسائلی که در مورد عزادارای ها وجود دارد این است که دقیقا چرا خیل مردم در ایران در این روز ها در این مراسم شرکت می کنند؟ این متن با نادیده گرفتن عواملی چون ریا، غذای نذری گرفتن، تخلیه عاطفی و ... که بر سر زبان های عامه است در این مورد بحث می کند. لذا مطلب از این قرار می شود که فرض می کنیم که این خیل مردم حب پیامبر اکرم و اهل بیتش و ائمه را در دل دارند و به عزاداری می پردازند. حال این سوال به نحوی دیگر می تواند بیان شود به طوری که: اساسا چرا مردم (منظور همان خیل مردم مسلمان است) این گروه را این قدر دوست دارند؟ علت این دوست داشتن یا حب چیست؟

انسان

تا حالا نظرات زیادی در مورد تفاوت انسان و حیوان گفته شده. بعضی داشتن درک یا عشق یا ایمان یا زبان یا تکنولوژی یا ... توسط انسان را تفاوت او و حیوان در نظر گرفته اند. ولی براستی کدام ویژگی ها را حیوانات ندارند؟ تفاوت حقیقی انسان و حیوان در چیست؟ چرا انسان حتی با داشتن درک، عشق، ایمان، زبان، تکنولوژی و ... همچنان (گاها) مثل حیوانات رفتار می کند؟ چه چیز جلوی رفتار حیوانی را می گیرد؟


اولین بار که با عبارت «انسان حیوانی ناطق است» روبرو شدم

تفسیری از مختصری

یک حدیث از حضرت علی را از ابتدای جوانیم همیشه برای خودم تکرار کردم و همیشه در مورد این حدیث بارها و بارها با دیگران بحث کردم. و هیچ گاه احساس نکردم که ذره ای از این حدیث برایم تکراری شده. و در طی زمان همیشه سعی کردم که معانی و برداشت هایی تازه از این جمله داشته باشم. و در این مدت همیشه جلوه های این جمله را در زندگی دیده ام. آن حدیث عبارت است از «نگاه مکن که می گوید، نگاه کن چه می گوید». حال می خواهم تفسیری از این مختصر جمله در زیر بیاورم.