حکمت اول (The First Wisdom)

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول (The First Wisdom)

اگه حوصلشو نداری بیخیالش شو ... وبلاگو نمیگم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

تفسیری از مختصری

یک حدیث از حضرت علی را از ابتدای جوانیم همیشه برای خودم تکرار کردم و همیشه در مورد این حدیث بارها و بارها با دیگران بحث کردم. و هیچ گاه احساس نکردم که ذره ای از این حدیث برایم تکراری شده. و در طی زمان همیشه سعی کردم که معانی و برداشت هایی تازه از این جمله داشته باشم. و در این مدت همیشه جلوه های این جمله را در زندگی دیده ام. آن حدیث عبارت است از «نگاه مکن که می گوید، نگاه کن چه می گوید». حال می خواهم تفسیری از این مختصر جمله در زیر بیاورم.


ابتدا سعی کنیم که معنی این جمله را درک کنیم. «نگاه مکن که می گوید» یعنی «نگاه مکن چه کسی می گوید» یعنی «توجه به گوینده مکن». در ادامه چنین می آید که «نگاه کن چه می گوید» که یعنی «توجه کن به چیزی که گوینده می گوید». می توان کل جمله را این گونه معادل ساخت «به چیزی که گوینده می گوید توجه کن نه به خود گوینده». آیا این جمله درست است؟ آیا توجه به گوینده در همه حالات بی ارزش است؟ در چه شرایطی توجه به آنچه گوینده می گوید همراه با عدم توجه به گوینده می بایست صورت پذیرد؟


برای جواب دادن به سوالات بالا ابتدا می بایست روشن شود که آیا شخصی که (ظاهرا) صلاحیت اظهار نظر ندارد آیا نمی تواند نظر درست و مناسبی دهد؟ در جواب می توان گفت که نظر شخص مورد بحث قابل اطمینان نیست ولی نمی توان گفت که نظر او حتما نادرست است.گاهی، مثلا در عالم سیاست، دانستن آن که مطالب را چه کسانی در قالب چه پست هایی می گویند برای تجزیه و تحلیل اوضاع مورد نظر بسیار مهم است. این موارد، مواردی است که ما در آن ها درصدد تجزیه و تحلیل سخن بر نمی آییم. در این موارد است که توجه به گوینده سخن مورد اهمیت است. ولی در مواردی که ما در صدد تجزیه و تحلیل سخن بر می آییم دانستن آنکه شخص گوینده چه خصوصیات اخلاقی، چه عقایدی و چه طرز فکری دارد نباید خللی به تجزیه و تحلیل ما از سخن آن شخص داشته باشد. در صورتی که عموما افراد به اشخاص توجه می کنند. بعضی برای پذیرفتن یا نپذیرفتن جمله ای کافی است که بدانند شخصی مذهبی آن جمله را گفته باشد، بعضی دیگر نیز برای پذیرفتن یا نپذیرفتن جمله ای کافی است که بدانند شخصی ضد دین و مذهب آن جمله را گفته باشد و بعضی دیگر برای تعریف کردن از اثری هنری می بایست بدانند کدام هنرمند آن اثر هنری را خلق کرده است.


حال که مرز های توجه و عدم توجه به گوینده برایمان مشخص شد باید بدانیم که چگونه حضرت علی این چنین سخنی را زده است. اصولا احادیث در هر زمانی می توانند صورت گرفته باشند. از لحن گفته شدن این حدیث می توان این گونه برداشت شود که مثلا در جمعی که ایشان حضور داشتند بحثی وجود داشته است و شخصی که ظاهرا صلاحیت اظهار رای نداشته در این جمع اظهار نظری کرده و سپس یکی از افراد حاضر در جمع (احتمالا) با او این گونه برخورد کرده که «تو دیگر چه می گویی؟!!!» یا «تو که اوضاع و احوالت مشخص است» و حضرت علی در پاسخ به این فرد گفتند که «نگاه مکن که می گوید، نگاه کن چه می گوید». همچنین ایشان حدیث دیگری دارند که می تواند برداشت این گونه ی ما از این حدیث را تصدیق کند. ایشان می گویند «انسان ها را با حق بسنجید، نه حق را با انسان ها». اگر  به قسمت دوم این حدیث که می تواند معادل «حق را نباید با انسان ها سنجید» باشد توجه کنیم در می یابیم که این جمله نیز اشاره به این قضیه دارد که نبایست انسان ها را معیار حق یا معیار درستی یا نادرستی بدانیم. و این مفهوم همان مفهوم برداشت شده ی ما از حدیث «نگاه مکن که می گوید، نگاه کن چه می گوید» است.


ممکن است این سوال پیش آید که چرا انسان ها عموما از این حدیث پیروی نمی کنند؟ در واقع، چرا انسان ها اغلب برای تجزیه و تحلیل سخن نیاز به گوینده ی سخن دارند؟ در واقع انسان ها امروزه از قابلیت فکر کردن به معنای واقعی فکر کردن که این امکان را به انسان می دهد که بتواند به تجزیه و تحلیل یا همان آنالیز بپردازد بی بهره اند. برای این گونه فکر کردن ما نیاز به منطق داریم و برای استفاده از منطق نیاز به شناختن منطق. نداشتن قدرت فکر کردن موجب می شود که انسان ها توانایی تجزیه و تحلیل نداشته باشند و وقتی انسان ها توانایی تجزیه و تحلیل را نداشته باشند به اشخاص رجوع می کنند و وقتی به اشخاص رجوع کنند بدین معنی است که دیگر از این حدیث پیروی نمی کنند. به عبارتی می توان گفت که این حدیث به طور غیر مستقیم ما را به فکر کردن درستی که ما را قادر به تجزیه و تحلیل می کند دعوت می کند.


یکی دیگر از زیبایی های این حدیث این است که در سطحی عمیق تر ما بایست از خود بپرسیم که چرا این حدیث را پذیرفتیم؟ چون که حضرت علی این سخن را گفته است یا این که این حدیث جدای از این که چه کسی آن را گفته است درست است؟ خود من نیز در ابتدا این سخن را در تناقض با این حدیث پذیرفتم و بعد از توجه به این سطح از این حدیث متوجه اشتباه خود شده و توانستم به دلایلی که در پاراگراف های دوم و سوم این متن آمده پذیرای این حدیث از حضرت علی باشم. به عبارتی ایشان در این حدیث اشاره به درستی سخن دارد ولو حتی گوینده اش خود او باشد. این نکته سنجی، ما را به سمت عدم تقدس اشخاص حتی اشخاصی چون خود ایشان می برد. به بیانی دیگر این حدیث به طور غیر مستقیم ما را به مقدس نکردن اشخاص دعوت می کند.


چند سال بعد از آشناییم با این حدیث و با توجه به راه مطالعاتی خودم در فلسفه و تفکر متوجه این مسئله شدم که مثلا من دیگر سراغ کتاب هایی از ورزش کاران در مورد زندگی و یا کتاب هایی از مردان تکنولوژی در مورد زندگی نمی روم. و توانستم برای خود مشخص کنم که دلیل عدم مطالعه ی چنین کتاب هایی از سوی من فقط نویسندگان آن ها هستند. بعد از این شفاف سازی با خود، به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم نظر تمامی انسان ها را بدون توجه به حرفه و تخصص آن ها بدانم باید همه ی کتاب های دنیا را بخوانم. و از آن جایی که عمر من همچون بقیه ی انسان ها محدود و کم است لذا این نتیجه برای من الزامی بود که کتاب های قابل اطمینان را انتخاب کنم ولی این ها بدین معنی نیست که از مفهوم این حدیث دور شدم.


 

I am a man who says sth.

I am a man who tells stories.

I am a man who doesn't care about who says sth or who tells stories.

I am a man who cares about sth said or stories told.

I am a man who can introduce himself as much as these words which are showing how i don't care about WHO, when i want to analyze sth said or stories told.

I am a man who is telling you who i am but i'm telling you it doesn't matter who i am.

Now you know who i am and you know what to care.

      

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی