باید به همه ی نظرات احترام گذاشت!!!!
باید اعتراف کرد این ایده که «بایست به نظرات دیگران احترام بگذاریم» بیش از حد ایده آل است. آن قدر ایده آل که بهتراست به آن احترام نگذاشت.
اگر بایست به نظرات دیگران احترام بگذاریم پس باید به نظر همگان احترام بگذاریم. حال بیایید فرض کنیم که نظر شخصی این است که «نباید به نظر همگان احترام گذاشت». آیا این تناقض نیست!؟؟؟ آیا ما می توانیم به نظر دزدی که وارد خانه ی ما شده و قصد دزدی از خانه ی ما را دارد احترام بگذاریم؟ مخصوصا اگر که نظر دزد این باشد:«هدف پول درآوردن است. چگونگیش اهمیتی ندارد». در این جاست که بعضی می گویند باید به نظر دیگران تا زمانی احترام گذاشت که موجب ضرر به خود نشود. و این سوال پیش می آید که این مرز کجاست؟ مرز بین ضرر و عدم ضرر.
ما انسان ها از فهمیدن آن که نظر خود یا دیگری درست یا غلط باشد واهمه داریم. ما انسان ها از مباحثه و صحبت درباره ی عقایدمان می هراسیم که مبادا ما غلط و دیگری درست اندیشیده باشد. عموم ما انسان ها حتی یاد نگرفته ایم که بایست به انسان بودن دیگران احترام گذاشت نه به عقاید یا نظراتشان. و این جاست که جمله ی کلیشه ای و احمقانه ی «نظر هر کسی برای خودش محترم است» معنا پیدا می کند. جمله ای که به ما اجازه می دهد که مثلا عقیده داشته باشیم که در رانندگی هر زمان که می خواهیم خلاف قانون عمل کنیم و بنابر این جمله عقیده داشته باشیم که دیگران باید به این نظر و عقیده احترام بگذارند. ما انسان ها هنوز یاد نگرفته ایم که با احترام به قانون در واقع به خودمان احترام می گذاریم. پس قانون ها را دور می زنیم. و ایران می شود ایران.
و من هنوز نمی دانم چرا کسانی که عقیده دارند «باید به نظر دیگران احترام گذاشت» روشنفکر دیده می شوند.
ولی این را می دانم که «این» روشنفکران به دلیل ترس از فکر روشن این عقیده را دارند.