زمان زندگی کجاست؟
چه زمانی؟ چه مکانی؟
چگونه زندگی می توان کرد؟
چگونه می توان
این داستان «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» را تمام کرد؟
چگونه می توان
حقیقت خیال اندیش را خیال حقیقت اندیش ساخت و تاخت؟
چگونه می توان
بدون زندگی، زندگی را باخت؟
چگونه می توان
بی برد و باخت، زندگی را ساخت؟
چگونه می توان
بی فرار، از چنگال سراب های این بیابان گریخت؟
چگونه می توان
نترسید از تمام رهایی های دهشت انگیز اعمال؟
چگونه می توان؟
و همه ی این چگونگی ها
راه هایی هستند از مرگ زندگی
همه ی این چگونگی ها
معنا هایی هستند از بی معنایی محض
همه ی این چگونگی ها
بال هایی هستند برای پرواز
همه ی این چگونگی ها
ساز هایی هستند برای موسیقی، کلماتی برای شعر و تصاویری برای فیلم
همه ی این چگونگی ها
راز هایی هستند آشکار
راز هایی در گمراهی آشکار
همه ی این چگونگی ها
چگونگی زندگانی است