جهل مرکبِ جهل مرکب
تو زندگی شما ممکنه کسایی رو ببینید که با همه ی نظرات موافقن. دوست ندارن در برابر نظر شما مخالفتی نشون بدن و از طرفی دوست دارن نظر شما که باهاش مخالفید رو هم با نظر خودشون موافق جلوه بدن و بگن که نظر شما در مقابل نظر اون ها قرار نگرفته. این جور آدم ها رو عموما همه دوست دارن. این جور آدم ها یه جورایی روشنفکر به حساب میان چون که با نظر کسی مخالفت نمی کنن. ولی مسئله ای که وجود داره اینه که این جور آدم ها اصلا ایده ای ندارن. یا بهتر بگم، ایده هاشون رو هیچ چیز استوار نیست و رو همه چیز استواره. این جور آدم ها همه ی منطق ها رو یه جا با هم دارن و هیچ منطقی ندارن. از دهن این جور آدم ها اصطلاحات قلمبه سلمبه فلسفی می شنویم و ولی هیچ فلسفه یا فهمی پشت حرفاشون نمی بینیم. چه اتفاقی افتاده که این جور آدم ها به وجود اومدن؟ یا بهتر بگم چه اتفاقی داره میفته که این جور آدم ها دارن به وجود میان؟
ما به طور کلی دو نوع جهل یا نادانی داریم. یکی جهل بسیط و اون یکی جهل مرکب. جهل بسیط یعنی «من نمی دانم و می دانم که نمی دانم.» و جهل مرکب یعنی «من نمی دانم و نمی دانم که نمی دانم» یا به عبارت دیگر یعنی «من نمی دانم ولی یقین دارم که می دانم». تا چند سده ی اخیر این دو نوع جهل تقریبا تمامی جهالت ها رو پوشش می دادن. ولی اخیرا به نظر بنده جهل نوع سومی داره اتفاق میفته. امروزه بیشتر از هر دوره از تاریخ، به مدد پیشرفت صنعت چاپ و تکنولوژی، انسان با کلماتی مثل آزادی، عدالت، سیستم، فرهنگ، وظیفه، لطف، مسئولیت، آگاهی، خودآگاهی، دموکراسی، استبداد، انقلاب، خشونت، طاقوت، امر به معروف و نهی از منکر، دوستی، عشق، زمان، جنگ، حمله، دفاع، صلح، احساس، شعور، منطق، عقل و ... آشناست. انسان در این دوره بیشتر خواهان آزادی است و کمتر آزادی به آن تعلق می گیرد. انسان مسلمان، امروزه بیشتر خواهان امر به معروف و نهی از منکر است ولی کمتر با امر به معروف و نهی از منکر زندگی می کند. انسان هایی که با این کلمات آشنا هستند یا کسانی هستند که به سمت فهمیدن مفاهیم این کلمات و بارور کردن این مفاهیم هستند و یا کسانی هستند که برای بدست آوردن هر یک از این کلمات با یکدیگر جنگ می کنند. انسان امروز طالب آزادی، عدالت، برابری و ... است بدون آنکه بداند این ها چیستند. این کلمات امروزه زیاد ادا می شوند ولی کمتر مفاهیمی را می توان پشت آن ها پیدا کرد. و این انسان که از اصطلاح «جهل مرکب» آگاه است آنچنان دچار جهل مرکبی شده است که خود نیز آن را نمی داند.
با اصطلاح «جهل مرکب» انسان هایی در گذشته آشنا بودند که سعی در بسیط کردن جهلشان داشتند. ولی امروزه، انسانِ دچارِ جهل مرکب، بدون آن که خود، حقیقتا مفهوم جهل مرکب را درک کند، بعضا تو را به دچار بودن به جهل مرکب محکوم می کند. و این همان جهل نوع سومی است که امروزه شاهد آن هستیم. رد نمی کنم که در گذشته چنین نوع جهلی وجود نداشته باشد ولی امروزه بیشتر شاهد آن هستیم. بیشتر شاهد اینیم که مردم کلمات را می فهمند نه مفاهیم را. و از کلمات چون پتک هایی برای نابودی استفاده می کنند. این جهل مرکب را می توان «حلقه ی جهل مرکب» یا «جهل مرکبِ جهل مرکب» نامید.