دارالمجانین شیرین
Reality Dreamer | پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۴ ق.ظ |
۰ نظر
در سرای دل ها و قلب ها و دهلیزها
عروق به هر جهتی می جهند
در دنیای عشاق و عشق بازان
امنیت عاشق به هر خبری می دود
در کوچه های جنونِ لیلی
بن بست ها و آزاد راه ها خط کشی نیستند
در گذرگاه شیرینِ کوه شکنان
بهمنی سنگین انتظار می کشد
و حافظانه ندا می رسد:
«مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محمل ها»
و روشنایی شمع شرمگین
خودسوزی را رسم کرده است
گویی مجال کمال را
باید در زوال بدید
گویی نشانی صلاح را
باید از ناصالحان پرسید
گویی جواب صواب را
باید از شراب خراب شنید
چرا چراغ را در سینه حبس کردیم؟
چرا خورشید را
با شمع جمع کردیم؟
آری چرا؟