بهترین معرفت
Reality Dreamer | چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ |
۰ نظر
در گردابِ صورت های فلکی
دریاچه ها و چشمه ها
به کمکم آمدند
و زلالیِ آب
موضوعیت آغازیان را
برایم موجود کرد؛
...
و چها کرد به من!
کار او در من و با من
به سراغم آمد
کار او با «چه کسی؟» معنا شد
و دگر در خم جنس رعنا شد
کار او ساخت یک شاخص بود
که به یک رای شباهت می کرد
و به یک سو صرافت می کرد
بل به یک سان وساطت می کرد
او در جواب خالدین دندان شکست
او در سرای جامدین روحان برست
او در این راه ره خود می رفت
و من شیفته را «خود» می کرد
من از او «من بشرٌ؟» پرسیدم
او به من عالمِ آدم بخشید
«من کجایم؟» پاسخی مستور داشت
او به من فطرت من دستور ساخت
...
آری آب
آغازیت را بر من معلوم کرد
و من آستینم را
برای پایان
بالا می زنم