ما خیلی موقع ها شکایت می کنیم از عواقب کارهایی که خودمون انجامش می دیم. در واقع دقت نمی کنیم که اونچه که ما در واقع باهاش مخالفیم از رفتار های خودمون حاصل می شه. این مطلب در مورد یکی از این موارده که اخیرا تو ایران جنجالی شده و صداهای خیلی زیادی رو ایجاد کرده. ولی نباید فراموش بشه که موضوع این مطلب، شخصِ امیرحسین مقصودلو (امیر تتلو) و یا منحصرا کارهای این شخص نیست. بلکه موضوع اصلی این مطلب به پدیده ی تولید اشخاصی مثل امیر تتلوئه میپردازه. در واقع اینکه چی میشه و یا چه اتفاقایی میفته که افرادی مثل تتلو بوجود میان و موجب وقایع و تشنجات اخیر می شن موضوع اصلی این مطلبه که به نظر نگارنده، تتلیتیسم عنوان درخوری خواهد بود. سوال های مهمی تو این زمینه هست مثل اینکه: چی شد که امیرتتلو اینقدر مشهور شد؟ چی شد که آدمی مثل تتلو اینقدر مشهور شد؟ چی شد که تتلو و یا آدمی مثل تتلو علاوه بر شهرت، تونست قدرت کافی برای حضور در زمینه های مختلف و حتی تاثیرگذار در سطح کشور رو به دست بیاره؟ چگونه این همه نفرت و در عین حال چگونه این همه قدرت؟ و ... تو این مطلب سعی میشه که به این سوالات در حد کم و بطور خلاصه جواب داده بشه.
در همه ی طول تاریخ مردم از قدرتی که داشتند و دارند بی اطلاع بودند و هستند. مردم (ینی من و شما) نمی دونن که ابراز علاقه ی عمومیشون به یک نفر چقدر می تونه به اون یک نفر قدرت بده. دامنه ی این قدرت اغلب به کمیت و گاهی به کیفیت طرفداران و حتی مخالفان شخص بر می گرده. تتلو هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. اوج شهرت تتلو از شبکه های مجازی شکل گرفت که از فیس بوک شروع شد و در حال حاضر تو اینستاگرام ادامه داره. ولی یکی از سوال های مهم اینه که چطور یک آدم میتونه تو فضاهای مجازی شهرت داشته باشه.
به طور کلی سه روش برای شهرت داشتن تو شبکه های مجازی وجود داره. اولین روش اینه که شخص، خارج از فضای مجازی شناخته شده و تا حدودی مشهوره که در این صورت چه خودش بخواد و چه خودش نخواد براش صفحه ای رو میسازن و اونجا به طرفداریش می پردازن. دومین روش اینه که شخص، مهارت جلب کننده ای داره و اون رو به نمایش میذاره و این باعث جذب طرفدار و متعاقبا شهرت این شخص میشه. سومین روش اینه که افرادی با گفتن و نمایش گذاشتن چیزهایی صرفا جدید، نامتعارف و بی محتوا و البته جذاب برای عموم دارن برای خودشون شهرت کسب می کنن. این سه روش برای کسب شهرت باعث بوجود اومدن سه دسته از انسان های مشهور در فضای مجازی شده. علت بوجود اومدن آدمای دسته ی سوم چی میتونه باشه؟؟! ینی در واقع چرا و چطور میشه که این گونه از افراد محبوب میشن؟؟! علت این پدیده یک نوع گرایش به بوهمینیسم یا آوانگاردیسم بین مردم و مخصوصا نسل جوونه. ینی گرایش به هنرمندانی که کارای غیر متعارف انجام میدن. البته این رو میشه یک نوعِ پوچ و مضر از آوانگاردیسم بحساب آورد چون که فقط گرایش به غیر متعارفه و نه لزوما چیزی که موثر و مفید باشه. درسته که تتلو یک شاعر و خواننده ی رده پایین بحساب میاد و طبعا طرفدارانی هم داره ولی خیلی از طرفدارای تتلو بخاطر آهنگ ها و شعر های تتلو جذبش نشدن. تتلو تو پیج فیس بوکش کارای احمقانه ی بسیاری می کرد و در مورد همه چیز اظهار نظر های سطحی و احمقانه می کرد و حتی سعی می کرد که اینو نشون بده که تو همه چیز تبحر و مهارت داره در حالی که اصلا اینطور نبود. حمایت از تیم فوتبال، اعلام کردن این که میخواد عضو تیم ملی بشه، و بعد از کمی عضو تیم پیروزی، گفتن این که میخواد جای علی کریمی (فوتبالیست مشهور) رو بگیره، اعلان پیوستن به تیم فوتبال راه آهن و ادعاهای درشت و کوچک دیگه که همه و همه در طول زمان از یک آهنگساز که کارهایی صرفا نامتعارف به حساب میومد باعث شد که این آدم طرفدارای زیادی رو کسب کنه. به عبارتی مهمترین علت معروف شدن تتلو، پوچ گراییِ طرفدارانش و پوچ گرایی انسان هاییه که ممکنه طرفدارش بشن. یعنی گرایشِ عموم مردم به موسیقی های پوچ، فیلم های پوچ، شعر های پوچ باعث شده که هنرمندان پوچ نیز شهرت پیدا کنن. جالبیش اینجاست که اصلا خاستگاه هنر آوانگارد از مقابله با پوچ انگاری میاد ولی انگار خود این سنت هم بدون معنا و مفهوم عمیق نمیتونه چندان موفق هم باشه.
علت دیگه ی شهرت و مهم تر از اون قدرتِ چنین هنرمندان پوچی مخالفت جدی و شدید با اینهاس. ینی همین که چنین آدم هایی از طرف عده ی زیادی از مردم مورد فحش و مخالفت های غیر منطقی (که در بین مردم ایران متداوله) قرار میگیرن به شهرت این آدما اضافه میکنه. مخالفت های جدی هم باعث میشه که شخصی که مورد حمله قرار گرفته مهم تر جلوه کنه (چون که به نظر میرسه اکثر آدمای مهم مخالف دارن) و هم باعث میشه که مظلوم جلوه کنه (به علت برخورد های شدید و فحاشی ها). این مظلومیت و مهم بودنِ دروغینی که چنین آدمایی از مخالفتِ جدی و شدید و گسترده ی مخالفینشون پیدا می کنن باعث تقویت و گسترش طرفدارهای اون شخص و محبوب تر شدنش می شن. در واقع اون چیزی که به چنین انسان هایی قدرت میده وجود طرفدارها نیست، بلکه وجود مخالفت جدی، ناروا و شدیدیه که در مقابل چنین افرادی بوجود میاد. چرا که افراد مشهوری که در دسته ی سوم قرار میگیرن بدون مخالفان زیاد نمیتونن به قدرت برسن. مصداق این سخن هم اتفاقات اخیر در حاشیه ی انتخابات ریاست جمهوری 96 و همچنین مسئله ی تشنج برانگیز و نفرت برانگیز قتل دختربچه ای بود که تتلو در موردش اظهار نظر کرده بود.
چیزی که مردم ممکنه از خودشون بپرسن اینه که اصن تتلو کیه و چطور شد که چنین آدمی در مورد یک دختر هفت ساله چنین اظهار نظری میکنه؟ در واقع چیه که حرف چنین آدمی اینقد میتونه بلند باشه که به گوش اکثر مردم برسه؟ بنا بر این تحلیل، ریشه ی این مشکل در گرایش های خود مردم و از اون مهم تر در نوع برخوردشون با چیزی که مخالفش هستن نهفته. تا زمانی که گرایش های این چنینی و برخورد های این چنینی وجود داشته باشه انسان هایی مثل امیر تتلو بوجود میان و قدرت میگیرن. بنابراین حتی اگه شخصِ امیرحسین مقصودلو اعدام هم بشه (برای دل خوشی مردم نسبت به نفرتی که به این شخص پیدا کردن) باز هم تغییری در تشکیل تتلو ها ایجاد نمیکنه. اون چیزی که مهمه و به نظر شخص نگارنده ی این متن باید باهاش مخالفت بشه تتلیتیسمه که تماما در گرایش ها و رفتار های مردم نهفته است. نکته ی دیگه هم اینه که به این متن نباید به عنوان مطلبی نگاه بشه که با شخص تتلو مخالفت میکنه. اگه اینطور به این متن نگاه کنیم باز هم به تتلو ها کمک کردیم.