تا حالا خیلی شنیدیم که مثلا قضاوت کردن اشتباه است و آدم نباید قضاوت کند. ولی مگر غیر این است که وقتی می گوییم «قضاوت کردن اشتباه است» در حقیقت «قضاوت کردن» را قضاوت می کنیم؟!!! اگر قضاوت کردن اشتباه است پس نباید قضاوت را قضاوت کرد. حتی نباید قضاوت های دیگران را قضاوت کرد. مثلا وقتی می گوییم فلان شخص زود یا اشتباه قضاوت کرده در واقع ما هم قضاوت کردنِ آن شخص را قضاوت می کنیم. پس چطور می توانیم به خودمان به قبولانیم که نباید قضاوت کنیم در حالی که همیشه قضاوت می کنیم؟!!!
همه ی ما انسان ها در طول زندگی در شرایطی قرار می گیریم که باید کار یا راهی را انتخاب کنیم. ما برای انتخاب کردن آن کار یا راه چه بخواهیم و چه نخواهیم قطعا قضاوت می کنیم. در واقع قضاوت کردن جزء لاینفک زندگی ما شده. مثلا زمانی که می خواهیم شغلی انتخاب کنیم، زمانی که می خواهیم همسر خود را انتخاب کنیم، زمانی که می خواهیم جهت علمی یا شغلیِ زندگی خود را انتخاب کنیم، زمانی که می خواهیم علاقه مندی های خود در موسیقی، فیلم و ... را انتخاب کنیم. در واقع ما در زندگی محکوم به قضاوت کردن هستیم. اما سوال این است که آیا می توانیم به درستی این کار را انجام دهیم؟ چگونه باید درست قضاوت کنیم؟ ما همیشه باید سعی کنیم منطقی و سنجیده قضاوت کنیم ولی این مسئله نباید در ما ترسی ایجاد کند که شاید درست قضاوت نکنیم. آن چه مهم است تجربه و تداوم و تصحیح قضاوت است. نباید اگر علیرغم تلاشمان در درست قضاوت کردن در مورد چیزی غلط قضاوت کردیم این اندیشه را به ذهنمان دهیم که دیگر نباید قضاوت کنیم. همان طور که ساموئل بکت، نویسنده و ادیب ایرلندی می نویسد «دوباره شکست بخور، بهتر شکست بخور».