حکمت اول (The First Wisdom)

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول چیه؟! تو اصلا کی هستی که بخوای حکمت رو تعریف بکنی؟! آره، با تو ام نویسنده وبلاگ حکمت اول!

حکمت اول (The First Wisdom)

اگه حوصلشو نداری بیخیالش شو ... وبلاگو نمیگم

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه

۳۱ مطلب با موضوع «مطالب فلسفی-تحلیلی :: اجتماعی» ثبت شده است

بیان در رهایی

آیا تا به حال به واقع فکر کرده ایم که آزادی بیان چیست؟ موارد استعمال آن در کجاست؟ خوب است یا بد است؟ مفید است یا مضر؟ در چه جاهایی خوب یا بد و در چه جاهایی مفید یا مضر است؟ در چه کشورهایی آزادی بیان وجود دارد و در چه کشور هایی آزادی بیان وجود ندارد؟ اصلا آیا کشوری وجود دارد که در آن آزادی کامل بیان وجود داشته باشد؟ و ...؟ ...؟ البته ممکن است درستی آزادی بیان بدیهی به نظر برسد ولی چیستی و حدود آن چطور؟ البته که اگر از حدود آزادی بیان صحبت کنیم ممکن است مفهوم آزادی بی معنی شود ولی از طرفی ممکن است که بدون حدود محقق نشود. در این مطلب به مسائلی از این دست می پردازیم.

فرض های سرد

این چند وقت اخیر اخبار و رسانه ی ملی بگونه ای مسائل و مشکلات رو پوشش می دهند که انسان متحیر میماند از این همه شگفتی. البته نه لزوما و منحصرا این چند وقت اخیر این اتفاق افتاده ولی این روز ها بیشتر این شگفتی  و این تغییر و تفاوت عالم واقع و سخن را می توان حس کرد. از طرف دیگر این نویسنده این روزها بیشتر در ریاضیات سیر می کند و این مطلب حاصل ارتباط ذهنی این نویسنده در مورد قسمی از ریاضیات و مسائل مطرح شده در چند خط اول است. برای همین اول باید سری به ریاضی و کمی فلسفه بزنیم ... .

خودکفایی

 

امروز از یک برنامه در تلویزیون که البته با مجری گری نادر طالب زاده بود کلی تعریف و تمجید از شهید چمران دیدم و شنیدم و این که چه شخصیت مهم و تاثیرگذاری بوده. وقتی در مورد این شخصیت به مطالعه می پردازیم همه به فعالیت های گسترده ی وی و تاثیرگذاری عمیق وی اذعان خواهیم داشت. البته که نه یک و نه دو بلکه دلایل بسیاری موجب پدید آمدن چنین شخصیتی شدند اما نکته ی دیگر که نگارنده بدان توجه خواهد کرد تحصیلات خارج از کشور این شخصیت است. گمراه نشوید. مسئله چمران نیست.

روحیه ی نسبی نگری

ما ایرانیان، حداقل در چند دهه ی گذشته، به شدت از گفت و گو و بحث متنافر شده ایم. این در حالی است که به شدت به آزادی بیان معتقدیم یا بهتر است بگویم که ادعا می کنیم که معتقدیم. اگر فلسفه ی آزادی بیان را که خاستگاهش غرب می باشد مورد توجه قرار دهیم متوجه می شویم که اساسا آزادی بیان به هدف کشف حقیقت و به وسیله ی بیان و ایراد دیدگاه ها و نقد ها و نقطه نظرات است. در واقع خاستگاه علت آزادی بیان همان جایی است که از بحث کردن و صحبت و گفت و گو فرار می کنیم. حال این فرار اگر از طرف حکومت باشد به روش سانسور و اگر از طرف مردم باشد به صورت های دیگر انجام می گیرد که پرداختن به خود این روش ها خود به راحتی می تواند مطلبی دیگر باشد.

قیام عاشورا؟!

چند سال پیش بود که به این نکته توجه کردم که همیشه قبل از کلمه ی عاشورا کلمه ی قیام به معنای انقلاب میاد. همچنین دقت کردم که اصولا این وجهه از عاشورا که حسین بن علی بر ضد یزید و حکومت طاقوتی خودش قیام (انقلاب) کرد خیلی مورد توجه بوده. ولی وقتی به این نکته هم دقت کردم که اصولا هیچ امامی (ظاهرا غیر از امام حسین) هیچ انقلابی هم نکرده برام خیلی جالب شد. در واقع اصلا برام سوال شد که آیا امام حسین انقلاب کرد؟! یا حتی اگر هم واقعا انقلاب کرده چرا بین تمامی امامان به امام حسین و قیام وی بیشتر توجه می کنیم؟! آیا اشارات مراسم های عزاداری به زجری که این اشخاص کشیده اند و یا احساس همدردی با این اشخاص اصولا دردی را دوا می کند؟! آیا این زجر ها و مصیبت هاست که حسین را «امام حسین» ساخته است؟!! آیا این زجر ها و مصیبت ها بر انسان های دیگری در طول تاریخ وارد نشده است؟! آیا این ادعای ضد دین ها که امام حسین برای کسب حکومت و قدرت به کوفه حرکت کرد صحیح است یا خیر؟! و هزاران سوال و مسئله ی دیگر.

اسلام برای حج؟

حج رفتن یکی از باید های مناسک دین اسلام به حساب می آید که البته شرط و شروط خاصی دارد و بر هر مسلمانی در هر شرایطی واجب نیست. ولی آن چه که این مطلب بدان خواهد پرداخت نه شرایط وجوب حج بر مسلمانان است و نه فلسفه ی حج به طور مبسوط و مفصل. این مطلب همچنین حوادث اخیر در مراسم حج را نیز مدنظر قرار نخواهد داد. این مطلب سعی دارد از منظری درون دینی و البته تاریخی-سیاسی به این فرع دینی دوباره بنگرد و این پدیده را با توجه به شرایط حال حاضر ارزیابی کند.

تتلیتیسم

ما خیلی موقع ها شکایت می کنیم از عواقب کارهایی که خودمون انجامش می دیم. در واقع دقت نمی کنیم که اونچه که ما در واقع باهاش مخالفیم از رفتار های خودمون حاصل می شه. این مطلب در مورد یکی از این موارده که اخیرا تو ایران جنجالی شده و صداهای خیلی زیادی رو ایجاد کرده. ولی نباید فراموش بشه که موضوع این مطلب، شخصِ امیرحسین مقصودلو (امیر تتلو) و یا منحصرا کارهای این شخص نیست. 

چند نوشته ی سیاسی مفید

1.چگونه 88 تکرار نشود

اولین چیزی که ما باید در نظر بگیریم این است که اصلا و اساسا رای دادن یعنی چه؟ رای دادن یعنی خود را ملزم به انتخابی دموکراتیک کردن. این که ما رای می دهیم، فقط به معنای این که شخصی با حداکثر آرا انتخاب می شود نیست. در واقع ما با رای دادن نوع برخورد خود را مشخص می کنیم؛ برخوردی متمدنانه و با اعتماد به سیستم انتخاباتی کشور. حال این که، پس از اعلان نتایج رای، چه تقلب شده باشد و چه نشده باشد، ما، به طرز غیر مدنی و آشوبگرایانه دست به اعتراض بزنیم، در مرحله ی اول خود را زیر سوال می بریم.

 

مخالف اندیشی «و» مستقل اندیشی

مستقل اندیشی از یکی از نشانه های روشنفکری آغاز می شود که هر کس باید بتواند خود و برای خود بیندیشد. در واقع این حالت انسان را به خود بیشتر وانهاد و او را در حوزه ی تفکر مستقل تر کرد. اساس مستقل اندیشی این است که هر زمان که تفکری توسط متفکرانی پدید آمد، بعد از مدتی تبدیل به یک نوع رسم و رسوم ثابت تبدیل شده است که مانع تفکر انسان شده است. در واقع محصول تفکر به ساحت فکر در آمده و بر ذهن اشخاص احاطه یافته و قدرت تفکر را برای شخصی که با فکر روبرو شده از وی میگیرد. برای رهایی از این مشکل راهنمایان بشری یعنی همان فیلسوفان و هنرمندان، انسان را دعوت به تفکر برای خود و مستقل اندیشی کرده اند.

تاج قرمز

هر چی بیشتر فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم که میل جنسی، sexual desire یا اون چیزی که بهش شهوت یا عامیانه ترش، حشر میگن، یک نوع خود خواهیه. البته شخصا خودخواهی رو چیز بدی نمیدونم چون هر عملی در عمیق ترین حالت ممکن خودخواهیه. ولی تو یه سطح ساده میشه گفت که وقتی میزان میل جنسی زیاد میشه انسان فقط به ارضا شدن خودش فکر میکنه. البته فقط در مورد انسان نیست. تا حالا خروس ها رو دیدین؟! 

تکه پاره هایی از 95 برای 96

اصلا دوست ندارم فقط یه سری چیزای مرسوم و از روح افتاده ای مثل عیدتون مبارک رو تو این مطلب بذارم. علتشو براتون میگم. سال نو، نوروز، چهارشنبه سوری، روز مراسم ازدواج، روز تولد، روز ولنتاین و ... همه ی اینا و همه ی از این دست رسم ها و فرهنگ ها بی روح و احمقانه است. چرا؟!!! الان میگم چرا. چون 

تاخیر روشنایی روز ایرانی زن

خواستم تو روز جهانی زن این مطلبو بذارم ولی خب به دلایلی نشد و حالا کمی با تاخیر الان این کارو می کنم. این مطلبو برای جنس های مونث می ذارم ولی حقیقتا روی صحبتم با جنس های مذکره. موضوع این مطلبو بیشتر حول این مفهوم قرار می دم که نوع نگرش ما مرد ها (=به طور کلی جنس مذکر) نسبت به زن ها (=به طور کلی جنس مونث) تو روابط بینمون خیلی تاثیر گذاره. و اگه میخوایم که این روابط بهتر از اینی که هستن (که در حال حاضر به نظر بنده اصلا خوب نیستن) بشه باید تغییرات اساسی رو ایجاد کنیم.

چه کسی فروشنده را خرید؟

در زمانی که این متن نوشته می شود آخرین فیلم ساخته شده توسط اصغر فرهادی «فروشنده» نام دارد. و نویسنده سعی بر این دارد که در این متن تحلیلی از این فیلم و همچنین حواشی این فیلم و کارگردان این فیلم ارائه دهد. هر چند باید متذکر شد که تا آن جا که در توان نویسنده بوده سعی شده که مطالب جامع و از طرفی خلاصه بیان شوند. و نگارنده بر این باور است که تحلیل هایی از این دست فکر مخاطبان را بازتر کرده و باعث می شود که هنردوستان با دقت بیشتری برای هنر تامل ورزند.

مشروعیت غدیر خم و مقبولیت یار غار

اتفاق و واقعه ی غدیر خم یکی از آن اتفاق های مهمی است که شیعیان از آن برای محق بودن و مستحق بودن علی برای خلافت بعد از پیامبر استفاده می کنند. این اتفاق به تعبیری ارائه ی نوعی مشروعیت است که علی را بعد از پیامبر به عنوان خلیفه در نظر می گیرد. ولی آیا این دلیل به تنهایی موجب می شود که مردم علی را خلیفه ی خود بعد از پیامبر ببینند؟ جریان تاریخی که عکس این مطلب را نشان می دهد. لذا در این مطلب صدق مدعای مشروعیت خلافت علی و نگاهی شیعی (بدین معنی که سیره ی علی را جزئی از دین یا تفسیر و مصداقی از دین در نظر می گیریم) را پیش فرض می گیریم و در این حین بررسی خواهیم کرد که از نظر سیاسی چه عامل مهمی به این شرع الهی ارجحیت پیدا کرد.

دعوت از دزدی

چند وقت پیش با برادرم به سرزمین موج های آبی رفته بودیم. جدا از تفریحات و هیجاناتی که بازی ها و محیطش داشتن یه چیز دیگه ذهن ما رو درگیر کرد. اولش با یک اتفاق خاص شروع شد. ما تو صف یکی از بازی ها بودیم که حدودا صد نفر جلوی ما بودن و پنجاه شصت نفر هم پشت سر ما. صف ما مثل یه مارپیچ بود که توسط میله هایی کنترل می شد. کنار صف ما بازی دیگه ای وجود داشت که به خاطر جذابیت کمترش تقریبا میشه گفت صفی نداشت.

آرایش مریض

بسیار اتفاق افتاده است که وقتی اروپاییان و آمریکاییان (منظور مردمی از کل قاره ی آمریکا) به دلایل مختلفی چون گردشگری، کاری و ... به ایران می آیند نحوه و میزان آرایشِ دختران و زنان ایرانی برایشان بسیار تعجب برانگیز بوده است. آن ها در مملکت خویش این نحوه ی آرایش را اغلب در بین زنان بدکاره می بینند نه در بین مردم عادی. لذا باید دید که آیا واقعا آرایش غلیظ ایرانیان یک ایراد فرهنگی می باشد؟ سوال های دیگری نیز بوجود می آیند چون: آیا قانون حجاب در ایران باعث این امر شده؟ آیا این امر فقط یک دلیل دارد؟ دلایل شکل گیری آرایش غلیظ ایرانیان چیست؟ چگونه می توان این مشکل را رفع کرد؟ و ... . در این مطلب سعی می شود که اکثر دلایل این پدیده مطرح گردد ولی توقع این که تمام این دلایل و عوامل را بتوان به طور جامع و مانع تشریح کرد توقع نابجایی خواهد بود.

تقلید

ضرب المثل معروفی بین ما ایرانیان رواج دارد بدین مضمون که:«تقلید کار میمونه، میمون جزو حیوونه». این ضرب المثل متوجه این مفهوم است که تقلید کردن کاری است حیوانی که در خور شان انسان نیست. لذا سوالاتی این چنین بوجود می آید: آیا به راستی تقلید کردن شان انسانی انسان را پایین می آورد؟ بین تقلید کردن و «همرنگ جماعت شدن» چه ارتباطی وجود دارد؟ رابطه ی بین تقلید و الگو برداشتن چیست؟ آیا می توان تقلید نکرد؟ مرجع تقلید در دین اسلام نسبت به این موضوع چه جایگاهی دارد؟ و ... برای جواب دادن به این سوال ها ابتدا معنای تقلید را بررسی خواهیم کرد و همچنین در این مطلب سعی خواهد شد که بطور کلی جواب سوال های بالا داده شود (چرا که مثلا پرداختن به مسئله ی مرجع تقلید در اسلام بحثی بسیار تخصص تر است).

غرب زدگی و غرب ستیزی

یکی از مسائلی که جوامع (من جمله ایران) از چندین سال پیش با آن دست و پنجه نرم کرده اند و همچنان نیز طرفداران و مخالفانی دارد غرب زدگی است. از زمانی که مفهوم غرب زدگی شکل گرفت واکنشی چون غرب ستیزی نیز شکل گرفت که موازی با آن شدت و قدرت یافت. اما به راستی غرب زدگی چیست؟؟؟

شیطان مسئولیت ناپذیر

حدود پنج سال پیش بود که سریالی به نام ظهور به دستم رسید. همراه با آن سخنرانی چند قسمتی یک ایرانی نیز بود. سریال را به طور کامل سه بار دیدم و سخنرانی ها را بیش از چند بار گوش کردم. چند ماه اول بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بودم. تا زمانی که با تفکر اصیل آشنا شدم. و وقتی یاد گرفتم که چگونه به آنالیز بپردازم شروع به تفکر به پدیده ی فراماسونری کردم.

کل از جزء و جزء از کل

مطمئنم که تا حالا همه این مطلب رو چند بار شنیدیم که میگن تو ایران اول یه چیزی میاد بعد فرهنگش میاد. سوالی که بوجود میاد اینه که اگه چیز جدیدی نیاد چطوری فرهنگش رو میشه آورد؟ برای جواب دادن به این سوال مثالی میتونه کمک کنه. مثلا مترو. ما می دونیم وقتی قطار مترو می ایسته باید مسافرا اول صبر کنن که اونایی که داخلن پیاده بشن و بعد اونایی که میخوان سوار شن، سوار بشن. صرف نظر از اینکه چطور باید این فرهنگ رو جا انداخت باید ببینیم که اصلا این فرهنگ چیه؟!!! این فرهنگ چیزی نیست جز یک نوبت بندی قراردادی. یک نوبت بندی ای که چگونگی و نوبت استفاده ی افراد رو برای استفاده از چیزی اولویت بندی و مشخص می کنه. دیگه چه چیزهایی مثل این تو جامعه هست؟